این تقارن از آن رو در خور توجه و اهمیت است که همزمان با اعلام عدم اجرای طرح، حداقل به صورت نمادین به یکی از مسائل ریشهدار کشور که به خصوص باعث افزایش مهاجرت به تهران و دیگر شهرهای بزرگ شده است، توجه میشود. محرومیت و نبود زمینههای اشتغال در مناطقی همچون سیستانوبلوچستان، کردستان، ایلام، لرستان و... بیشترین رقم مهاجرتهای بیرویه مردم از این استانها به تهران را سبب شده است. راهحل مشکلات شهر تهران براثر این مهاجرتها را از این منظر باید جستوجو کرد.
تابستان پارسال اعلام این خبر در رسانهها که دستکم باید 5میلیون نفر از شهر تهران به دیگر مناطق کشور منتقل شوند، آن هم از قول مسئولان بلندپایه دولتی بحثهای بسیاری را برانگیخت. به مرور روشن شد که منظور جابهجایی کارمندان دولت است.
پیش از این نیز به همه سازمانها و شرکتهایی که محل فعالیت آنها در استانهاست، ابلاغ شد که دفاتر خود را در تهران برچینند. سپس براساس اولویتهایی که درنظر گرفته شده بود، کارکنان برخی از سازمانها، در فهرست خروج از تهران جای گرفتند. آن عده از کارمندان که فرزندانشان در حال تحصیل هستند بیشتر از بقیه از اجرای این طرح انتقاد کردند اما فراتر از این بحثها و انتقادها، سؤال اساسی این بود که آیا پیشنیازها برای اجرای طرحی چنین مهم و حساس، تعریف شده و براساس آن سازوکارهای مناسب و پاسخگو فراهم شده است؟
ظاهرا، کارمندانی که با رغبت و داوطلبانه برای خروج از تهران اعلام آمادگی کرده و به نوعی به استقبال طرح رفته بودند، در همان مراحل نخست با مشکلات گوناگونی روبهرو شدند.
نخست توجیه نبودن وزارتخانهها و سازمانهایی بود که به تقاضای این قبیل داوطلبان وقعی ننهادند.
در مرحله بعدی، عدم آمادگی استانها و شهرستانها برای پذیرش کارمندان جابهجا شده بود. البته، برخی نقل قولها حاکی از آن بود که برای کارمندان جابهجا شده، پرداخت وام، زمین و واگذاری فرصتهای شغلی با مزایای بهتر از آنچه در تهران داشتند، نیز پیشبینی شده بود اما این بحثها هرگز به صورت شفاف به فرجام نرسید و مشخص نشد که برای کارمندانی که طبق طرح اعلام شده باید تهران را به مقصد یکی از شهرهای خارج از پایتخت، ترک میکردند، چه مزایایی درنظر گرفته شده است؟
اما در آغاز اعلام این طرح، کارشناسان تأکید داشتند که بدون درنظر گرفتن واقعیتها و امکانات، نمــیتوان توقــــع داشـــت ایـن طـــرح یا طرحهای مشابه آن به صورت درست و نتیجهبخش به اجرا درآید. بررسی علل و ریشههای مهاجرت روزافزون مردم از استانهای سراسر کشور به تهران و برخی از شهرهای بزرگ و یافتن راه چاره براساس این پژوهشها میتواند چنین گرهی را بگشاید.
برخی تحقیقات میدانی نشان میدهد که نبود زمینه اشتغال و امکانات رفاهی، مهمترین علت رویآوری مردم به ویژه جوانان جویای کار به شهرهای بزرگ است. به عنوان مثال وقتی که یک هموطن، برای انجام نوعی آزمایش پزشکی ناچار است با صرف هزینههای سنگین روانه تهران شود، این قبیل نیاز مدام مردم را به تهران میکشاند و در نهایت آنها ترجیح میدهند در تهران مقیم شوند. از سوی دیگر، ایجاد چنین آزمایشگاهی در خارج از تهران نیازمند حضور نیروهای متخصص در آن منطقه یا شهر است.
آنها نیز پیشاپیش با درنظـــر گـــرفتن امکانات رفاهی، چنین کاری را قبول میکنند.
به این ترتیب، نبود امکانات که باعث مهاجرت هزاران نفر در طول سال از مناطق محروم به تهران و دیگر شهرهای بزرگ میشود، به علتهایی وابسته است که مثل حلقههای زنجیر به هم مرتبط هستند و تا از این مناطق به مفهوم واقعی محرومیتزدایی نشود، نمیتوان امید داشت که روند بیوقفه و روزافزون مهاجرتهای ناخواسته و زیانبار متوقف شود و هرگز نمیتوان این مسئله را با پیش کشیدن طرحهای شتابزده و فاقد مطالعات کارشناسی برطرف کرد.
در دهههای اخیر یکی از مهمترین عوامل اشتغالزایی در مناطق مختلف کشور ایجاد واحدهای تولیدی و صنعتی در این مناطق بوده است. این سیاست اقتصادی باید دنبال میشد اما متأسفانه رویکرد افراطی به واردات محصولات و کالاهای ساخته شده از خارج در سالهای اخیر بسیاری از این واحدهای صنعتی را به تعطیلی کشانده است.
از سوی دیگر وقتی بیش از 50درصد فعالیتهای اقتصادی و تجاری به طرز بیمارگونه در تهران متمرکز میشود، نمیتوان انتظار داشت مهاجرتهای منجر به افزایش جمعیت این کلانشهر و افزایش مشکلات گوناگون اجتماعی در آن متوقف شود.
مهاجرت معکوس، یعنی عزیمت بسیاری از شهروندان تهراننشین به دیگر شهرها که بیشتر در قالب یک رویا مطرح میشود، زمانی تحقق خواهد یافت که اولا، در هر منطقه از کشور به تناسب استعداد و ظرفیتها، واحدهای تولیدی و صنعتی و قطبهای اقتصادی- تجاری شکل بگیرد و شغل ایجاد کند و ثانیا اهرمهای تشویقی همراه با امتیازات اقتصادی و رفاهی برای خروج داوطلبانه افراد از تهران به کار گرفته شود.
در جریان اجرای برخی طرحها در سالهای اخیر بهتجربه ثابت شده است که عدم آمادگی مسئولان شهرهای میزبان برای پذیرش شهروندانی که داوطلبانه آماده خروج از تهران هستند در عمل انجام چنین کاری را ناممکن ساخته است. از این رو بسترسازی برای اجرای موفق چنین طرحهایی ضروری است.